این اسلامی انقلاب نگهبان برگزاری انتخابات

این: اسلامی انقلاب نگهبان برگزاری انتخابات کاندیدای جبهه مردمی انتخابات ریاست جمهوری خبر

  • خرید کتاب از گوگل
  • چاپ کتاب PDF
  • خرید کتاب از آمازون
  • خرید کتاب زبان اصلی
  • دانلود کتاب خارجی
  • دانلود کتاب لاتین
  • توجه: در صورتی که فایل دارای ایراد است یا حقوق نویسنده رعایت نشده با ما تماس بگیرید

    گت بلاگز اخبار فرهنگی و هنری اندیشه‌ای تلخ از واقعیت‌های جامعه , فیلم «زرد»

    فیلم «زرد» با حضور ستاره های جوان توانست اکران موفقی داشته باشد؛ کارگردان جوان فیلم از نگاهش به جامعه می گوید

    اندیشه‌ای تلخ از واقعیت‌های جامعه , فیلم «زرد»

    فیلم «زرد»؛ اندیشه ای تلخ از واقعیت های جامعه

    عبارات مهم : زندگی

    فیلم «زرد» با حضور ستاره های جوان توانست اکران موفقی داشته باشد؛ کارگردان جوان فیلم از نگاهش به جامعه می گوید

    به گزارش هفته نامه همشهری جوان، «زرد» نه شاهکار است و نه یک فیلم ضعیف. به ساختار و محتوایش ایراد وارد است ولی در مجموع نتیجه تلاش مصطفی تقی زاده به بار نشسته و با فیلمی «خوب» رو به رو هستیم. شاید داستان تلخ آن شما را اذیت کند ولی نمی توان ارجاعات فیلم را غیرواقعی و «سیاه نمایی» تلقی کرد.

    حتما اگر کارگردان تجربه ای زیاد داشت، مفهوم «امید» را پررنگ تر می کرد و قدری از گزندگی اش می کاست. با تقی زاده در شرایطی گفت و گو کردیم که سخت درگیر پخش فیلم است و همه تلاشش را جهت رونق گیشه آن می کند که تا حالا نتیجه هم گرفته و «زرد» فروش معقولی داشته است.

    شما سی و دو ساله هستید. درست است؟

    بله، من متولد سال 1364 هستم.

    جوانی که تجربه زیست در پایتخت کشور عزیزمان ایران را دارد با خیلی پرسشها درگیر بوده و می داند دور و برش چه خبر هست. از آن طرف بک گراند سینمایی دارید و سال ها مترصد ساخت نخستین فیلمتان بوده اید. نتیجه این پیشینه را می توان در «زرد» دید. نگاهتان به زندگی تلخ است؟

    نه، اتفاقا زندگی را دوست دارم و خیلی هم شیرین است ولی دوست داشتن زندگی علت نمی شود که بی دغدغه باشم و پرسشها اطراف را نبینم. در فیلم های کوتاهم نیز روابط انسانی و موقعیت آدم ها در شرایط متفاوت را مورد توجه قرار داده ام. حتی هنگامی که فیلمنامه نمی نویسم و قرار نیست کارگردانی کنم به آدم ها و شرایطشان خیلی توجه می کنم که ناپایدار و متغیر است.

    نوع واکنش‌ها جون های فیلم ملموس است و امروزی. ما به ازای بیرونی دارند یا همه زاییده تخیلتان هستند؟

    همه داستانک های «زرد» ما به ازای بیرونی دارند؛ یعنی توی جامعه بگردی شبیه آن ها را پیدا می کنید ولی این که همه آن ها جهت خود من اتفاق افتاده باشد و جنبه مستند داشته باشد؛ نه این طور نبوده. بخش اعظم قصه فیلم تخیل بوده است.

    گفتید زندگی را خیلی دوست دارید؛ بعد آیا این همه تلخ اندیشی پشت قصه فیلم است؟

    تلخ اندیشی است ولی واقعیت است.

    به عنوان نسل تازه فیلمسازان، خیلی خوب است که واقع گرا هستید ولی نمی شد قصه را کمی شیرین تر روایت کنید؟

    من با این نشانه که قصه ای تلخ یا شیرین بنویسم، سراغ «زرد» نرفتم. خود قصه، ما را به سمتی می برد که ممکن است شیرین یا تلخ باشد. اگر ما پتانسیل مان را آزاد کنیم تا بخواهیم فیلمی شیرین بسازیم، نتیجه درستی به دست نمی آید. فقط راجع به «زرد» نمی گویم؛ کلا قصه، فیلمنامه نویس را به سمت و سوی خاص می برد.

    اندیشه‌ای تلخ از واقعیت‌های جامعه , فیلم «زرد»

    شما چقدر مسیر قصه «زرد» را کنترل کردید؟ اصلا چند سال با آن درگیر بودید؟

    سال 92 ایده ای به ذهنم رسید؛ راجع به آن فکر کردم و کمی بعد مرحله نوشتن شروع شد. بارها آن را بازنویسی کردم و حتی در مرحله دورخوانی و تمرین با بازیگران چیزهایی را که به ذهنم می رسید و جهت فیلمنامه مورد نیاز بود؛ لحاظ می کردم.

    خود قصه که برگرفته از واقعیت تلخ جامعه هست، به اندازه کافی اثرگذاری دارد. چه نیازی بود به عنوان نمونه صحنه خاکبرداری را نشان دهید و با نشانه گذاری بر شرایط وخیم و بحران شخصیت ها تاکید کنید؟

    این المانی بوده که زمینه توصیه بعدی فیلم را فراهم کنیم ولی کارکرد بیل مکانیکی بحران نبود؛ یعنی زمینه ای جهت شروع یک فضای ناامن و غیرساکت بود.

    حتما نظر مردم را در سایت های سینمایی دیده اید.

    بله.

    بعضی ها فیلم را دوست دارند و بعضی نه. منتها حجم زیاد نظرها راجع به تلخی فیلم هست. شما جوان هستید و بانشاط؛ آیا کاری که به عنوان نمونه حمید نعمت الله در «بی پولی» کرد را انجام ندادید؟ تلخی در اوج است ولی شیرینی اش، فیلم را خواستنی می کند.

    کانسپت فیلم آقای نعمت الله که از فیلم های مورد علاقه من هم هست، چاشنی طنز دارد. حتی در بازی بازیگران هم مشهود هست. فیلم «زرد» ولی فضایی سنگین می طلبد، یک وقت سه روزه وجود دارد و آدم ها در این وقت اندک باید بحرانی را رد کنند. اگر خدای ناکرده این اتفاق ها در زندگی واقعی بیفتند، واقعا تصویر العمل هایمان خیلی بدتر است.

    کاش به جای بچه، آدم بزرگ تری گزینش می کردید، انگار خواسته اید زهر قصه را زیاد کنید.

    این بچه، کودک کار هست، هنگامی که دوربین روی او می رود، زغال و اسپند دودکن را می بینیم.

    ولی در هر حال فرزند است.

    ما به کسی نیاز داشتیم که خیلی توجه راننده را نگیرد. حتی حجم ماشین هم تعمدا بزرگ گزینش شده است بود.

    نکته مثبت «زرد» قصه روان آن هست. گره افکنی و گره گشایی آن به قاعده است و مخاطب خسته نمی شود. خیلی خوب است که فیلم گرفتار بازی فرمی و مبهم گویی نمی شود. انگار علاقه خودتان هم سینمای قصه گو است.

    بله، از زمانی که فقط یک فیلم بین بودم، فیلم های قصه گو را دوست داشتم و همچنان مورد علاقه ام است و فکر می کنم این نوع سینما را بلد هستم.

    موقع تماشای «زرد» یاد موقعیت های آشنا می افتیم. جمع شدن دوستان دور هم، «ضیافت» و «خط ویژه» را به یاد می آورد، رو شدن دست مرد به کما رفته را در سریال «نفس گرم» و زن فداکار را در «سگ کشی» دیده ایم. حد اعلای تکاپو جهت قرض کردن پول هم در «تنگنا» روایت شده است و… این ها تعمدی است؟

    شما از موقعیت های نمایشی صحبت می کنید که ما 36 اوضاع زیاد نداریم. اتفاقا این که شما موقعیت های متفاوت را می شمارید، من را خوشحال می کند و حتی می توانم مثال های دیگری هم بزنم ولی این که شما با چه لحنی قصه را روایت می کنید و چه روایت و قرائتی از تم داستان دارید، مهم هست. این ها که شما گفتید فضاسازی است و در خیلی فیلم ها می تواند شبیه هم باشد، این که چه می خواهید بگویید و چطور بیان کنید، مهم هست. وگرنه خیلی از فیلم ها هستند که ما را یاد موقعیت های متفاوت در فیلم های دیگر می اندازند و اصلا ضعف نیست.

    از موقعیت نمایشی گریزی نیست، شما مشخصا الگویی داشته اید؟

    نه، صادقانه بگویم من یک دغدغه داشتم و از روی دست کسی ننوشتم همه تلاشم این بود قصه را درست بنویسم و فیلم آبرومندی بسازم؛ حالا اینکه قدر موفق بوده ام، بحث دیگری است.

    نکته بارز دیگر فیلم، ویترین کامل آن هست. بازیگرانی مطرح گزینش کرده اید که هرکدام می توانند برگ برنده یک فیلم باشند. با این حال جهت کارگردان اول ریسک هم هست، چون کار کردن با ستاره ها کار آسانی نیست.
    ممنون از این نگاهتان. نه به خاطر این که من را تایید می کنید، چون دوست دارم پرسش های تخصصی پرسیده شود. ولو اگر ناظر به ایرادهایم باشد. بله، من راه مشکل گزینش کردم. هنگامی که در پیش تولید بودم، خیلی از همکاران تماس می گرفتند که مصطفی اشتباه می کنی این همه بازیگر آورده ای؛ فیلم اولت هست، نمی گذارند کارت را بکنی و چه و چه. منتها من کار خودم را کردم و از این همکاری لذت بردم.

    اعضای این گروه سه ماه کنار هم بودند، ما با هم زندگی کردیم. من چیزی جز احترام و اعتماد از عوامل ندیدم. هرچه خواستم اجرا شد (درست و غلط آن پای من است) ولی این که برخورد حرفه ای و انسانی با من داشتند، خیلی ارزشمند هست. من واقعا کارگردانی می کردم و ذهنم به سمت حواشی نمی رفت. من راه مشکل گزینش کردم ولی جواب گرفتم.

    سه ماه تولید جهت یک فیلم سینمایی زیاد نیست؟

    تولیدمان سه ماه نشد. حدود 23 جلسه دورخوانی کردیم و هر جلسه شش هفت ساعت طول می کشید. ما دورخوانی را از آخرهای اسفند شروع کردیم ولی هیچ کدام از فرزند ها به مسافرت نرفتند و دور روز بعد از عید دور هم جمع شدیم و تمام ایام عید تمرین و دورخوانی داشتیم. سه ،چهار جلسه همراه با فیلمبردار و صدابردار در لوکیشن تمرین کردیم و 53 جلسه هم فیلمبرداری داشتیم.

    فیلم را به جشنواره فجر دادید؛ درست است؟

    بله.

    عجیب بود که پذیرفته نشد، آن هم هنگامی که فیلم های ضعیف در جشنواره سال پیش کم نبودند.

    در همین حد بگویم اگر قرار بود فیلم دیگری اضافه شود، «زرد» گزینش نمی شد.

    پس علت فرامتن است.

    بله، من البته توجهی به این اتفاق نداشتم. تلاش کردم ر اه خودم را بروم و خدا را شکر فیلم در جشنواره معتبر شانگهای جایزه گرفت و ما خیلی سریع مزدمان را گرفتیم.

    فیلم «زرد» با حضور ستاره های جوان توانست اکران موفقی داشته باشد؛ کارگردان جوان فیلم از نگاهش به جامعه می گوید

    در مکالمه ای که قبل از مصاحبه داشتیم، متوجه شدم یکی از فاکتورهای مهم کارگردانی را دارید؛ اعتماد به نفس. این شاخصه چقدر در هدایت و بازی گرفتن از ستاره ها به کمکتان آمد؟

    خیلی. من حتی روزی که جهت نخستین بار با بازیگران سر یک میز نشستم تا فیلمنامه را بخوانیم، پر از اعتماد به نفس بودم. حتی یکی از بازیگران که بعدا با هم صمیمی شدیم، می گفت روز اول فکر می کردم دیکتاتور هستی و می خواهی حرفت را با زور به کرسی بنشانی.

    حالا واقعا دیکتاتور بودید؟

    نه. ولی اعتماد به نفس را که اشاره کردید، داشتم. کاملا می دانستم چه کار می خواهم بکنم. توی پیش تولید تمام فضای سکانس ها را تشریح می کردم و همان را سر صحنه گرفتیم.

    شما که اصرار به کارگردانی دارید، آیا بازی کردید؟

    من؟ نه برادرم بود؛ به خاطر شباهت همه فکر می کنند خودم هستم. دغدغه بازیگری ندارم و اصلا بلد نیستم.

    به زودی فیلم دوم را می سازید؟

    خدا را شکر فیلمنامه بعدی ام تمام شده است و سر وقت آن را شروع می کنم.

    واژه های کلیدی: زندگی | اعتماد | شیرینی | فیلمنامه | اعتماد به نفس | اخبار فرهنگی و هنری

    اندیشه‌ای تلخ از واقعیت‌های جامعه , فیلم «زرد»

    اندیشه‌ای تلخ از واقعیت‌های جامعه , فیلم «زرد»


    دانلود


    دانلود فایل ها

    نویسنده : blogzz

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • دانلود رایگان کتاب از آمازون
  • تکست بوک
  • خرید کتاب انگلیسی
  • خرید کیندل آمازون
  • کتاب زبان اصلی
  • خرید کتاب زبان اصلی دانشگاهی
  • باکس کتاب
  • مانگا زبان اصلی
  • قیمت چاپ کتاب PDF
  • چاپ مانگا
  • رفتن به نوار ابزار